هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که در آن شاعر از عشق، حیرت، و شیدایی سخن می‌گوید. او از غم‌های درونی، یاد یار، و تأثیرات عمیق عشق بر روح و جان خود می‌نویسد. همچنین، اشاره‌هایی به مفاهیم عرفانی مانند حقیقت، تجلی، و احیای مرده توسط روح‌الله دارد. شاعر از عناصری مانند بلبل، گل، و می برای بیان احساسات خود استفاده کرده است.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد. همچنین، برخی از اشارات عرفانی و ادبی نیاز به درک بالاتری از ادبیات فارسی دارند.

شمارهٔ ۵۳۷

یکجهان غم زچه در سینه تنگم جا کرد
یاد زلف که زسر تا قدمم سودا کرد

آنکه از دایره کون و مکان بیرون بود
حیرتم کز چه سبب در دل تنگم جا کرد

گرچه شد سینه سینا به تجلی معروف
جلوه روی تو بس سینه و دل سینا کرد

عکس رخساره ساقی چو در افتاد بجام
سجده اندر قدم ساغر می مینا کرد

گل زدیباچه رویت روقی برد بباغ
لاجرم بلبل شوریده چو من شیدا کرد

بلبل آورد تماشائی و گلچین بچمن
بسکه در وصف گل او نعره زد و غوغا کرد

گوهر آرند زدریا و غمت آن گهر است
که دل ما صدف و دیده ما دریا کرد

کرد روح الله اگر مرده ی احیا بجهان
لب جانبخش تو او را بدمی احیا کرد

گفتیم سر رودت بر سر سودای بتان
هر که دل باخت کی از دادن سر پروا کرد

آتشین بود زبان قلمش همچون شمع
منشی عشق که شرح غم تو انشا کرد

سر منصور از آن شد بسردار آونگ
که چرا سر حقیقت بزبان افشا کرد

رفت در پرده دل عشق پی پرده دری
کرد آشفته ام و در دو جهان رسوا کرد

در بدر شد دل دیوانه بسودای علی
بود مجنون و زهر سو طلب لیلا کرد
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۳۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۳۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.