هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی، بیانگر درد هجران و اشتیاق به معشوق است. شاعر با استفاده از تصاویر زیبا و استعاره‌های غنی، احساسات خود را نسبت به معشوق بیان می‌کند و از جدایی و دوری او می‌نالد. در این شعر، عشق زمینی و عشق الهی در هم آمیخته‌اند و شاعر از زبان عقل و دل سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عرفانی و عاشقانه پیچیده است که درک آن برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و استعاره‌های به کار رفته نیاز به دانش ادبی نسبتاً بالایی دارند.

شمارهٔ ۵۳۸

ای بهشتی گاه حوری گه پری گاهی بشر
از دهن گه می دهی گاهی نمک گاهی شکر

جاء عشقی راح عقلی یا ندیمی بالهدر
ضامن قلبی ما تفرج طال شوقی ما قصر

تیر مژگانت بسینه یا که سوزن در حریر
شرح عشق تست در دل یا که نقشی در حجر

رفتی و بی تو میسر نیست ما را زندگی
کیف یبقی الجسم یا صاح و روحی قد هجر

عاجزم اندر تو نامت چیست ای رشگ ملک
سرو بستانت بخوانم یا که غلمان یا قمر

در شب هجر تو طوفان کرد چشمم وقت شد
تا برآرم نوح وش فریاد ربی لا تذر

کی عجب باشد که نالد عاشقی از اشتیاق
العجب ثم العجب فی هجره ممن صبر

الحذر گویان از آن قامت زهر سو مسلمین
فی القیامه ان یقول الکافر این المفر

قامتت را آتش طور است بر سر از جمال
طور سینا میوه ای گر آتشین داد از شجر

گفت با من عقل از سر برنه این سودای خام
قلت للقلب ان عشقی قد نهی فیما امر

گر بدین ودل شکیبی اینک اینک دین و دل
گر بجان دادن کفایت هست سهل است اینقدر

گفت شیخ شهر با آشفته بگریز از بلا
قال ان هذا البلا یا مدعی مال خطر

اینکه گفتی صبرم اندر هجر آن یوسف جمال
پیر کنعان را نفرماید کسی صبر از پسر

انتظارم کشت ای شمع ازل پرده بسوز
قائما بالحق امام العصر عدل المنتظر
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۳۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۳۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.