هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که در آن شاعر با بیان احساسات عمیق خود، سفر روحانی و عاشقانه‌اش را به سوی معشوق توصیف می‌کند. او با امید و اشتیاق فراوان، راهی پر از موانع را طی می‌کند و در نهایت به وصال معنوی می‌رسد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کلاسیک فارسی دارد. همچنین، برخی از اصطلاحات و تشبیهات ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد.

شمارهٔ ۶۷۷

بصد امید سوی کوی دلستان رفتم
گرفته دل بکف و بهر امتحان رفتم

مباد آنکه سگش را زمن برنجاند
بکوی او زرقیبان شبی نهان رفتم

گرچه خار مغیلان براه بادیه بود
بشوق کعبه چوبر فرش پرنیان رفتم

شدم بجلد سگانش که پاسبان نشناخت
گهی چو خواب بچشمان پاسبان رفتم

ببوی آنکه خورم تیر کاری از نگهش
گشوده سینه سوی ترک شخ کمان رفتم

زدار طعن رقیب یهودوش رستم
کنون چو روح مجرد بر آسمان رفتم

شمیم پیرهن یوسف آمدم بمشام
اگر چو گرد بدنبال کاروان رفتم

بکوی باده فروش است گوئی آب خضر
که پیر آمدم آنجا ولی جوان رفتم

زشوق حلقه چوگان زلفش آشفته
بسر چو گوی از آن کو از آن روان رفتم

زشوق روی علی در زمان وجد و سماع
چنان برون شدم از خود که از میان رفتم
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۷۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۷۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.