هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق و شوریدگی عرفانی سخن می‌گوید. او خواهان رهایی از قید و بندهای ظاهری مانند خرقه و دفتر است و می‌خواهد در مستی عشق، از هر چه غیر دوست است، برهد. او از صلح کلی سخن می‌گوید و آرزوی رهایی از پیکار دارد. شاعر از لطف الهی و شوق رسیدن به معشوق حقیقی می‌نالد و در نهایت، امیدوار است که با مهر حیدر، از دوزخ رهایی یابد.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عرفانی و پیچیده است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و آشنایی با مفاهیم عرفانی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای عمیق ممکن است برای خوانندگان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۷۹۶

بده می کز فروغش خرقه و دفتر بسوزانم
بمستی از سر این سبحه و زنار برخیزم

بکش آن سرمه در چشمم که غیر از دوست نشناسم
بسازم ساز صلح کل و از پیکار برخیزم

زلطف ای شاخ طوبی بر سر من سایه ای افکن
که از وجد و شعف از سایه دیوار برخیزم

بکن در میکده خاکم که وقت نفخ صور از جا
چو گرد از آستان خانه خمار برخیزم

بدوزخ چون بری آشفته را با مهر حیدر بر
که با دامان پرگل چون خلیل از نار برخیزم
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۹۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۹۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.