هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی است که در آن شاعر از رهایی از دغدغه‌های دنیوی و رسیدن به آرامش روحانی سخن می‌گوید. او از عشق به معشوق حقیقی، رهایی از تعلقات مادی، و ایمان به پناهگاه امن الهی صحبت می‌کند. همچنین، اشاره‌ای به رهایی از فتنه‌های آخرالزمان و مدح امام عصر دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و مذهبی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کلاسیک فارسی دارد. همچنین، برخی اشارات به مفاهیم آخرالزمانی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد.

شمارهٔ ۸۴۰

ما زسودای گل و از بوستان آسوده ایم
نوبهاری جسته ایم و از خزان آسوده ایم

اصل جانان هست گو یکسر جهان فانی بود
یکجهان جان برده ایم و از جهان آسوده ایم

گر بهشت نسیه ای دارند وقتی زاهدان
ما بنقد از همت پیر مغان آسوده ایم

گر بلا پیوسته بارد زآسمان ما را چه غم
زآنکه اندر سایه دارالامان آسوده ایم

ما بخاک میکده جستیم آب زندگی
خضر را گو کز حیات جاودان آسوده ایم

مژده کامد آن پری کاندر میان مردمان
ما زطعن مردمان اندر جهان آسوده ایم

یوسفی در مصر دل جستم عزیز ایدوستان
از تمنای بشیر و کاروان آسوده ایم

ما متاع دین و دل دادیم بر تاراج عشق
از خطرهای ره وز رهزنان آسوده ایم

برده عشقت از دل پیر و جوان تاب و توان
خوش زتیر طعنه پیر و جوان آسوده ایم

آن زره موی کمان ابرو که اندر خیل ماست
ما زتیغ تیز وز تیر و کمان آسوده ایم

تا که آشفته امام عصر را شد مدح خوان
از بلای فتنه آخر زمان آسوده ایم
وزن: فعلات فاعلاتن فعلات فاعلاتن (رمل مثمن مشکول)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۳۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۴۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.