۱۴۴ بار خوانده شده

شمارهٔ ۹۰۹

ای سرا پا فتنه وای فتنه بر روی تو من
آفت پیر و جوانستی بلای مرد و زن

چهره یک گلزار کابل جلوه یک کشمیر سرو
زلف تو یک ملک تبت چشم یک کشور فتن

وصف آنرخساره و لب تا صبا در باغ گفت
گل دریده جامه و غنچه فروبسته دهن

روی تو ماهست و خطت مشک ایشمع چگل
گر بیامیزند با مه مشک و سنبل یاسمن

هندوان تو بهشتی زنگیان تو زروم
عقربانت ماه منزل چشمت آهو خط ختن

حسن تو ملک سلیمان نوبت حشمت مکوب
لعل تو انگشتری و زلف جادو اهرمن

خیل غمزه در کمین و چشم جادو پرفسون
الامان زان شبروان و الحذر زین راهزن

گرگ بدنام است ای یعقوب دیده باز کن
حیله اخوان دریده یوسفت را پیرهن

تا چه دید از حالت پروانه ی پرسوخته ‏
شمع را کو دیده گریان بود اندر انجمن

طلعت لیلاست این یا داغ مجنون توامان
لاله های داغ داری کو بروید از دمن

کشته گان عشق را هر یک نشانی داده اند
داغ حیدر روید آشفته چو گل از خاک من

مدعی تا چند میکوشی تو در آزار منم
رحمتی ناید تو را بر ناله های زار من

من سگ کوی مغانم رتبه من پاس دار
طوق اخلاسم بگردن بین بدان مقدار من

سر عشقی بود پنهان در درونم سالها
از چه ای دیده دریدی پرده اسرار من

نه شهاب ثاقب آمد آفت دیو رجیم
تو نه پرهیزی چرا از آه آتشبار من

من که چون زر تفته ام از آتش اخلاس عشق
چون محک ای دل سیه جوئی چرا معیار من

رخت سالوسم نباشد بت پرستم برملا
فخرها بر سبحه ی تو دارد این زنار من
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۰۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۱۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.