هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی و عاشقانه است که به بیان حالات عاشق و دل‌باخته می‌پردازد. شاعر از حیرت در راه عشق، دردهای عاشقانه، و وابستگی دل به معشوق سخن می‌گوید. همچنین، اشاراتی به مفاهیم عرفانی مانند نور الهی و توکل به خدا دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن به بلوغ فکری و تجربه‌ی بیشتری نیاز دارد. همچنین، برخی از اشارات ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد.

شمارهٔ ۱۰۱۴

گوی داند که بچوگان کسی افتاده
که بسر رفته بمیدان و بسی افتاده

حالت عاشق بی دین و دل آری داند
هر که را کار دل و دین بکسی افتاده

همه تن حیرتم از آب و هوای ره عشق
که هما از چه شکار مگسی افتاده

دل مجنون بفغان ناقه لیلاش زپی
کاروان از پی بانگ جرسی افتاده

دل ببوی سر زلف تو شکار نظر است
درد شب بین که بدست عسسی افتاده ‏

عقل اندوخته خرمن بره پرتو عشق
در ره برق عجب مشت خسی افتاده

توئی آن نور که از طور ولایت جستی
که کلیمت بشعاع قبسی افتاده

غم فردا مخور آشفته که کارت بعلیست
داد خواهی بعجب دادرسی افتاده
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۳
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۱۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۱۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.