هوش مصنوعی: این شعر از حافظ است که در آن شاعر به موضوعات عشق، رنج‌های عاشقانه، انتقاد از بی‌وفایی و خودپسندی، و همچنین اشاره‌هایی به مفاهیم فلسفی و اخلاقی می‌پردازد. در ابیات مختلف، از غم‌های دل، بازی‌های روزگار، و مقایسه انسان با حیوان سخن می‌گوید. همچنین در بخشی از شعر، به ستایش امیری پارسی‌زبان در قلمرو تازیان اشاره شده است.
رده سنی: 16+ متن شامل مفاهیم عمیق عرفانی، انتقادهای اجتماعی و اشارات فلسفی است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری دارد. همچنین برخی از ابیات ممکن است برای مخاطبان جوانتر پیچیده یا نامفهوم باشد.

شمارهٔ ۱۰۹۱

تو را که گفت مرا از نظر بیندازی
روی بشهر غریبان وغیر بنوازی

اگر بمهر حبیبت بغیر در جنگی
ضرورتست که با یکجهان در اندازی

زبیم غمزه چشمت دلم زجا نرود
زکافران نگریزد مجاهد غازی

بکوی ما بزند شانه آنقدر بر زلف
چرا بخون دل خلق میکند بازی

تو را که آدمئی فرق نیست با حیوان
زخیل جانوران تو بعشق ممتازی

نیاز خسته دلان جوی و لقمه را بگذار
در این دو روز که در نعمتی و در نازی

زدل شکایت بیجا مکن مدام ای اشک
از آن زخانه برونت کند که غمازی

زچنگ و بط و عود و ترانه مطرب
مرا نبود چو بانگ جرس دیگر سازی

چو روزگار بود در کمین تو آن به
که خویش را بحریم علی در اندازی

امیر مشرق و مغرب خدیو کون و مکان
پناه پارسیان در قلمرو تازی

رود بجلد سگان تو هر شب آشفته
سگی ز خود بشمر این کمینه شیرازی
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۹۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۹۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.