۱۳۳ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۱۷۲

مه جبینان جهان خاک و تو خود افلاکی
دو جهان زهر بکام من و تو تریاکی

ناز اگر هست چمن تو چمن آرا بمثل
حسن اگر هست فلک تو فلک الافلاکی

نشئه خیزد زمی و می زعنب آن از تاک
تاک از اصل برومند و تو اصل تاکی

گفتمت دل مگر از دیده معنی نگرد
وه که در وهم نگنجی و پر از ادراکی

گر چه نخجیر بفتراک ببندد صیاد
هم تو صیادی و هم آهو و هم فتراکی

هوس آلوده شد ای عشق تو را دامن پاک
برفشان گرد هوس را که زفطرت پاکی

چاکی ار در دلی افتد بشکیبد همه عمر
دل آشفته چه سانی که سراپا چاکی

چون ترا میر عرب هست در آفاق پناه
چند در شکوه دلا از ستم اتراکی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۷۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱۷۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.