هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و عرفانی از حافظ، به موضوعاتی مانند عشق، مینوشی، توبه، و رهایی از قید و بندهای دنیوی میپردازد. شاعر از عشق و مستی سخن میگوید و به مفاهیمی مانند نور و ظلمت، دنیا و عقبی، و رستگاری اشاره میکند. همچنین، از رقیبان و دیو صفتان شکایت کرده و به زیبایی معشوق و جذابیتهایش اشاره مینماید.
رده سنی:
16+
متن شامل مضامین عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، اشاره به مینوشی و مستی ممکن است برای سنین پایینتر مناسب نباشد.
شمارهٔ ۱۲۰۴
ترک من از می اغیار مگر سرمستی
که مرا توبه و پیمانه و دل بشکستی
دیو سازند رقیبان و توئی حور سرشت
نور محضی تو بظلمت زچه رو پیوستی
ساقیا زآتش می پرده پندار بسوز
تا که بر دنیی و عقبی بفشانم دستی
نیستم کن بیکی جرعه چنان الباقی
تا از این پس نزنم لاف گزاف از مستی
جستی از زلفش و در حلقه خط افتادی
بر خود ای دل تو نبندی که زبندش رستی
گل تو در کف گلچین بود و همدم خار
بیهده بلبل شیدا زطرب برجستی
نکند زیست دمی بیش بر آتش هندو
تو بر آتشکده ای خال چه خوش بنشستی
تا ببستی دل آشفته بآن زلف رسا
رشته الفتش از هر دو جهان بگسستی
بر در میکده رحمت حق رخت ببند
تا نگویند که تو رخت بکعبه بستی
درگه پیر مغان دشت نجف مظهر حق
که توان گفت بافلاک که پیشش پستی
که مرا توبه و پیمانه و دل بشکستی
دیو سازند رقیبان و توئی حور سرشت
نور محضی تو بظلمت زچه رو پیوستی
ساقیا زآتش می پرده پندار بسوز
تا که بر دنیی و عقبی بفشانم دستی
نیستم کن بیکی جرعه چنان الباقی
تا از این پس نزنم لاف گزاف از مستی
جستی از زلفش و در حلقه خط افتادی
بر خود ای دل تو نبندی که زبندش رستی
گل تو در کف گلچین بود و همدم خار
بیهده بلبل شیدا زطرب برجستی
نکند زیست دمی بیش بر آتش هندو
تو بر آتشکده ای خال چه خوش بنشستی
تا ببستی دل آشفته بآن زلف رسا
رشته الفتش از هر دو جهان بگسستی
بر در میکده رحمت حق رخت ببند
تا نگویند که تو رخت بکعبه بستی
درگه پیر مغان دشت نجف مظهر حق
که توان گفت بافلاک که پیشش پستی
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۰۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۰۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.