۱۴۹ بار خوانده شده

شمارهٔ ۷۷

بود که گریه بشوید خط گناه مرا
سفید روی کند نامه سیاه مرا

اگرچه خرمن عقلم بسوخت در ره عشق
خوشم که برق کرم پاک کرده راه مرا

خیال روی تو بست آنقدر بچشمم نقش
که لوح صورت چین کرد قبله گاه مرا

گهی که خرمن گل خوشه چین عارض تست
چه رنگ باشد ازو چهره چو کاه مرا

حذر نکر رقیب زابر گریه من
مگر به چشم نیاورد دود آه مرا

گناه اهلی از آن شد که دوست عفو کند
مگر شفیع کند اشک عذر خواه مرا
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.