۱۷۴ بار خوانده شده

شمارهٔ ۹۵

عقده زلف تو سر رشته تقدیر من است
چکنم عقده گشایی نه بتدبیر من است

درد مجنون و غم کوهکن از من رمزیست
آیت عشقم و اینها همه تفسیر من است

حلقه کعبه بهل دست من مجنون گیر
که گشاده دل ازین حلقه زنجیر من است

کار من چون سگ کویت همه شب بیداری است
من مرید سگ آن کویم و آن پیر من است

همچو اهلی به عدم توسن همت رانم
این قدر هست که عشق تو عنانگیر من است
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.