۱۵۵ بار خوانده شده

شمارهٔ ۹۶

ایکه چون چشم خوشت نرگس محموری نیست
در گلستان جهان به ز تو منظوری نیست

نقش روی تو چو بر تخته کشد شاگردی
تخته گر بر سر استاد زند دوری نیست

صحبت آراسته شد شمع رخ ساقی کو
زان که در صحبت ما بی رخ او نوری نیست

پیش ما غنچه مستور و گل مست یکیست
نزد صاحب نظران مستی و مستوری نیست

عاشقان از می وصلت همه مستند مدام
بجز از اهلی دل سوخته مخموری نیست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.