هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عارفانه است که از درد دل عاشق و سختی‌های راه عشق سخن می‌گوید. شاعر از نیاز به یار، صبر در برابر جفا، و ارزش عشق واقعی می‌گوید و در مقابل، زاهد را به دلیل دوری از عشق واقعی مورد نقد قرار می‌دهد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان زیر 16 سال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات مانند 'جگر پرخون' و 'دل پر درد' ممکن است برای سنین پایین سنگین باشد.

شمارهٔ ۵۲۱

دل از غم زار و یارش صحبت اغیار میباید
هلاک جان عاشق را همین در کار میباید

به لاف عاشقی نتوان ز خیل عشقبازان شد
جگر پرخون و دل پر درد و دل افگار میباید

به اندک عشوه لطفی که از یاری کسی خواهد
تحمل بر جفای دشمنش بسیار میباید

بدان کان نمک یعقوب یوسف را کند همسر
دریغا دیده بینا درین بازار میباید

بهشت و کوثر و غلمان ترا ارزانی ای زاهد
سخن ازیار گو باما که ما را یار میباید

چه سود از این که میگویم فدایت باد جان من
بگفتن راست ناید کار را کردار میباید

سر کوی تو گلزاریست ای سرو از گلندامان
چو اهلی عندلیبی هم در این گلزار میباید
وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۲۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۲۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.