هوش مصنوعی:
این متن شعری عاشقانه و عارفانه است که در آن شاعر از عشق و فراق یار خود سخن میگوید. او بیان میکند که هرچه یار بخواهد، همان خواهد شد و جانش فدای اوست. شاعر از درد فراق و زخمهای عشق میگوید و اشاره میکند که حتی پس از مرگ نیز عشق او باقی خواهد ماند. در نهایت، او عشق خود را با فداکاری کامل بیان میکند.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عارفانه است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات به مرگ و فداکاری ممکن است برای کودکان مناسب نباشد.
شمارهٔ ۷۰۱
خاک ره خواست سرم یار و چنان خواهد بود
هرچه او بر سر ما خواست همان خواهد بود
جان من رفتی و چون صورت بیجان برهت
چشم من تا بقیامت نگران خواهد بود
میروی سرو من از دیده و جانی که مراست
همچو آب از پیت ای سرو روان خواهد بود
من بشکرانه کنم جان سپر تیر هلاک
گر هلاک من از آن دست و کمان خواهد بود
زخم تیرت طلب آن روز که من خاک شوم
ز استخوانهای سفیدم که نشان خواهد بود
گر بداغ تو روم تا ابد از خاک مرا
لاله وار آتش دل شعله زنان خواهد بود
گرچه خارم گلم از خاک دمد چون به رهت
سر من خاک کف پای سگان خواهد بود
قصه کوته کند و بر دوست فشان جان اهلی
چند گویی که چنین است و چنان خواهد بود
هرچه او بر سر ما خواست همان خواهد بود
جان من رفتی و چون صورت بیجان برهت
چشم من تا بقیامت نگران خواهد بود
میروی سرو من از دیده و جانی که مراست
همچو آب از پیت ای سرو روان خواهد بود
من بشکرانه کنم جان سپر تیر هلاک
گر هلاک من از آن دست و کمان خواهد بود
زخم تیرت طلب آن روز که من خاک شوم
ز استخوانهای سفیدم که نشان خواهد بود
گر بداغ تو روم تا ابد از خاک مرا
لاله وار آتش دل شعله زنان خواهد بود
گرچه خارم گلم از خاک دمد چون به رهت
سر من خاک کف پای سگان خواهد بود
قصه کوته کند و بر دوست فشان جان اهلی
چند گویی که چنین است و چنان خواهد بود
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۰۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۰۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.