هوش مصنوعی: این متن شعری است که به موضوعاتی مانند عشق، وصال، هجران، تقدیر و رنج‌های عاشقانه می‌پردازد. شاعر از درد فراق و امید به وصل سخن می‌گوید و از مفاهیمی مانند ساقی، بهشت، آب حیات و خیال معشوق استفاده کرده است. همچنین، اشاراتی به پذیرش سرنوشت و تسلیم در برابر تقدیر دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عرفانی و عاشقانه پیچیده است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند هجران، درد و تقدیر نیاز به بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۷۱۷

مه دو هفته اگر رفت عمر ساقی باد
اگر ستاره نماند آفتاب باقی باد

خوش است دولت وصلت گر اتفاق افتد
مرا سعادت این دولت اتفاقی باد

به خاکپای تو مردن مذاق زاهد نیست
که خاک بر سر این زهد و بی مذاقی باد

چو جان برید دل از من بیاد آن سر کوی
به ساکنان بهشت درت ملاقی باد

گر آب خضر نشد روزی تو ای اهلی
شراب خلد نصیبت زدست ساقی باد

نصیب ما ز ازل درد و داغ و هجران شد
نصیبه ازل است این ملول نتوان شد

شکستگان محبت ره عدم رفتند
دل شکسته ماهم یکی از ایشان شد

چو غنچه جامه جانم درید و دلشادم
که دست خاری ایامم از گریبان شد

کجاست ساقی مجلس که در خمار ستم
دلم ز تشنه لبی سیر از آب حیوان شد

بجان خیال رخت خانه ساخت وه چه کنم
که ذره یی چو مرا آفتاب مهمان شد

محبتی که مرا غایبانه بود به تو
کنون که با تو نشستم هزار چندان شد

دلیکه زنده چو شمع از چراغ وصلت گشت
ز پای تا بسر از فرق تا قدم جان شد

ز بخت تیره خود مشکلی که اهلی داشت
بنور دولت آن آفتاب آسان شد
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۱۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۱۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.