هوش مصنوعی:
این متن بیانگر ناامیدی و یأس شاعر از دوستان نادرست و تجربیات تلخ زندگی است. شاعر از بیوفایی و نادرستی اطرافیان شکایت دارد و به این نتیجه میرسد که آنچه شنیده یا تصور کرده، با واقعیت متفاوت بوده است. او همچنین از رنجهای پنهان دل خود و دشمنی یار سابقش سخن میگوید.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و انتقادی است که ممکن است برای خوانندگان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین لحن غمگین و ناامیدانه متن برای سنین پایین مناسب نیست.
شمارهٔ ۷۹۴
کم همنفسی پاکدل و راست زبان بود
جز شمع بهر کسکه نشستیم زیان بود
دیدیم پری را نه چنان بود که گفتیم
بسیار شنیدیم چو دیدیم نه آن بود
در خاطر ما بود که جان صرف تو گردد
هر نکته که در خاطر ما گشت همان بود
از سینه صد پاره بیکبار عیان شد
حال دل ما کز نظر خلق نهان بود
در صومعه سجاده نشین نیز چو دیدیم
در حلقه ذکر از غم دل نعره زنان بود
امروز نه لب میگزد از کینه من باز
تا بود مرا یار چنین دشمن جان بود
اهلی تو همان روز که دیدی رخ آن مه
حال شب غم پیش تو چون روز عیان بود
جز شمع بهر کسکه نشستیم زیان بود
دیدیم پری را نه چنان بود که گفتیم
بسیار شنیدیم چو دیدیم نه آن بود
در خاطر ما بود که جان صرف تو گردد
هر نکته که در خاطر ما گشت همان بود
از سینه صد پاره بیکبار عیان شد
حال دل ما کز نظر خلق نهان بود
در صومعه سجاده نشین نیز چو دیدیم
در حلقه ذکر از غم دل نعره زنان بود
امروز نه لب میگزد از کینه من باز
تا بود مرا یار چنین دشمن جان بود
اهلی تو همان روز که دیدی رخ آن مه
حال شب غم پیش تو چون روز عیان بود
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۹۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۹۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.