هوش مصنوعی:
این متن شعری عاشقانه است که از پایان هجران و رسیدن به دیدار معشوق سخن میگوید. شاعر با بیان احساسات خود از شادی دیدار و بازگشت معشوق مینویسد و از زیباییهای او یاد میکند.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عاشقانه و ادبی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از اصطلاحات و تشبیهات شعری نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.
شمارهٔ ۸۴۲
هجران گذشت و نوبت دیدن رسید باز
نور دو دیده کوری دشمن رسید باز
شکر خدا که طایر دولت شکار شد
شهباز عاشقان به نشیمن رسید باز
چشم تو روشن ای دل مهجور کز سفر
آن توتیای دیده روشن رسید باز
چشمم هنوز شمع جمالش ندیده سیر
اشک نشاط بین که بدامن رسید باز
سیری ندارد از خط و خالش دلم دگر
مور حریص بین که بخرمن رسید باز
اهلی بر آن نبود که گوید حدیث شوق
اما چه چاره قصه بگفتن رسید باز
نور دو دیده کوری دشمن رسید باز
شکر خدا که طایر دولت شکار شد
شهباز عاشقان به نشیمن رسید باز
چشم تو روشن ای دل مهجور کز سفر
آن توتیای دیده روشن رسید باز
چشمم هنوز شمع جمالش ندیده سیر
اشک نشاط بین که بدامن رسید باز
سیری ندارد از خط و خالش دلم دگر
مور حریص بین که بخرمن رسید باز
اهلی بر آن نبود که گوید حدیث شوق
اما چه چاره قصه بگفتن رسید باز
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۴۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۴۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.