۱۵۴ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۱۵۴

اکنون که تنها دیدمت لطف ارنه آزاری بکن
سنگی بزن تلخی بگو تیغی بکش کاری بکن

گیرم نداری میل من ایمردم چشم کسی
از گوشه چشمی بما نظاره یی باری بکن

ای یوسف جان میخرد خلقی بجان وصل ترا
رسم گرانجانی بهل میل خریداری بکن

مردیم دور از روی تو در خانه مانی تا بکی
بیرون خرام آخر گهی گلگشت بازاری بکن

تا کی طبیب عاشقان غافل ز حالت بگذرد
اهلی بکش آهی ز دل یا ناله زاری بکن
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۵۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱۵۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.