۱۳۱ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۱۹۲

کی مدعی نهد سر در سجده نکویان
از دیو بر نیاید کار فرشته خویان

چون من شهید عشقم خونین کفن برآیم
تا سرخ رو بر آیم پیش سفید رویان

جاییکه آهویان را سودای سنبلی نیست
چون جان من نسوزد از یاد مشک مویان

از شیشه پنبه برکن ساقی بگوش من نه
کآسوده دل نشینم از پند هرزه گویان

با آنکه آفتابی همچون تو در میانست
در ظلمتند و گمراه آب حیات جویان

در کوی میفروشان اهلی درآ که بینی
رندان پاکدیده دامن ز گریه شویان
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۹۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱۹۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.