۱۸۰ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۲۲۵

پیش پای خود ببین شاد از غم مردم مشو
چاه در راه است چون یوسف بخوبی گم مشو

در بهشت آدم بیک گندم چو ارزانی نبود
از جهان گو حاصل ما نیز یک گندم مشو

سرزنش کم کن که نتوان گفت مور خسته را
کز سمند سرکشان فرسوده زیر سم مشو

ساقیا چون نقد هستی میرود آخر ز دست
جان من تا میدهد دستت ز پای خم مشو

خرقه را صوفی بمی کن صاف اگر دل زنده یی
مرده پشمینه یی چون کرم ابریشم مشو

حاصل دنیا نباشد هیچ غیر از مردمی
با شگ او خوش بر آ اهلی و نامردم مشو
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۲۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۲۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.