۱۸۳ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۲۳۳

مارا همین جواب سلام است کام ازو
معراج ما بسست جواب سلام ازو

هر گوشه چشم ناز چو من صد هزار کشت
خون کدام خواهم و داد کدام ازو

نقد و کون قیمت یکموی یوسف است
ما را چه سود پختن سودای خام ازو

تنها نه دام راه من آنزلف و خال شد
بس مرغ زیر کی که درافتد بدام ازو

آه از جفای ساقی دوران که عاشقان
خون میخورند همچو شفق صبح و شام ازو

مارا رقیب اگر به خمار فراق سوخت
خواهد کشید ساقی دور انتقام ازو

خاص کسی نشد کرم عام میفروش
آسوده اند خلق جهان خاص و عام ازو

اهلی چو صاف عیش به درد غمی فروخت
ساقی مکن دریغ تو هم درد جام ازو
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۳۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۳۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.