۱۶۹ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۳۲۳

دل شکست آن مه مرا در آرزوی ناوکی
صد هزارم آرزو در دل شکست اینهم یکی

یار زان ما چو شد گنج دو عالم گو مباش
گرچه رندیم و گدا داریم همت اندکی

زاهدا اندر کعبه رفت و عاشق اندر میکده
هر کسی دارد بقدر خود در آن میدان تکی

گرچه طفلست آنپسر حسنش ز مهر و مه گذشت
برد آخر گوی دولت از بزرگان کودکی

زخم تیغ دوست تاج تارک اهلی بود
کارفم گر به ازین تاجی بود بر تارکی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۲۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۲۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.