هوش مصنوعی:
شاعر از درد عشق و فراق مینالد و از نومیدی و رنجهای عاشقی سخن میگوید. او به یاد روزهای شاد گذشته و ناامیدیهای حال میافتد و از عاقبت درد و رنج میگوید که سرانجام گلی از خار غم میروید.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاطفی عمیق و ناامیدی است که درک آن برای مخاطبان جوانتر ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند درد و رنج عاشقی نیاز به بلوغ فکری دارد.
شمارهٔ ۱۳۳۱
بسکه دل در سینه من سوخت داغ دلبری
هر نفس کز دل بر آرم نیست بی خاکستری
آه از آن دلشادی اول که خنجر برکشید
وای از آن نومیدی آخر که ز در بر دیگری
نیست جای کشتگان تیغ تو صحرای حشر
باید از بهر شهیدان تو دیگر محشری
گو مباش اسباب عشرت زانکه مارا بس بود
سینه با صد ناله چنگی، دل پر از خون ساغری
عاقبت اهلی گلی از خار غم خواهد دمید
دردمندی را که از شاخ طرب نبود بری
هر نفس کز دل بر آرم نیست بی خاکستری
آه از آن دلشادی اول که خنجر برکشید
وای از آن نومیدی آخر که ز در بر دیگری
نیست جای کشتگان تیغ تو صحرای حشر
باید از بهر شهیدان تو دیگر محشری
گو مباش اسباب عشرت زانکه مارا بس بود
سینه با صد ناله چنگی، دل پر از خون ساغری
عاقبت اهلی گلی از خار غم خواهد دمید
دردمندی را که از شاخ طرب نبود بری
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۳۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۳۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.