هوش مصنوعی: این متن شعری از سعدی است که در آن از زیبایی و جذابیت معشوق سخن می‌گوید و با استفاده از تصاویر و استعارات زیبا، احساسات عاشقانه و عرفانی خود را بیان می‌کند. شاعر از صبر و تحمل در برابر عشق سخن می‌گوید و در نهایت دعا می‌کند که دشمنان از بین بروند و دوستان سعادتمند شوند.
رده سنی: 16+ این متن شامل مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارات و تصاویر پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

قصیدهٔ شمارهٔ ۳ - در ستایش اتابک مظفرالدین سلجوقشاه

آن روی بین که حسن بپوشید ماه را
وآن دام زلف و دانهٔ خال سیاه را

من سرو را قبا نشنیدم دگر که بست؟
بر فرق آفتاب ندیدم کلاه را

گر صورتی چنین به قیامت برآورند
فاسق هزار عذر بگوید گناه را

یوسف شنیده‌ای که به چاهی اسیر ماند
این یوسفیست بر زنخ آورده چاه را

با دوستان خویش نگه می‌کند چنانک
سلطان نگه کند به تکبر سپاه را

در هر قدم که می‌نهد آن سرو راستین
حیفست اگر به دیده نروبند راه را

من صبر بیش ازین نتوانم ز روی او
چند احتمال کوه توان بود کاه را؟

ای خفته، که سینهٔ بیدار نشنوی
عیبش مکن که درد دلی باشد آه را

سعدی حدیث مستی و فریاد عاشقی
دیگر مکن که عیب بود خانقاه را

دفتر ز شعر گفته بشوی ودگر مگوی
الا دعای دولت سلجوقشاه را

یارب دوام عمر دهش تا به قهر و لطف
بدخواه را جزا دهد و نیکخواه را

واندر گلوی دشمن دولت کند چو میغ
فراش او طناب در بارگاه را
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: قصیده
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:قصیدهٔ شمارهٔ ۲ - در ستایش علاء الدین عطاملک جوینی صاحب دیوان
گوهر بعدی:قصیدهٔ شمارهٔ ۴ - در وداع شاه جهان سعدبن ابی‌بکر
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.