هوش مصنوعی: این شعر از سعدی، توصیفی از لذت‌های دنیوی و گذرایی آنهاست. شاعر از خواننده می‌خواهد که از نعمت‌های دنیا بهره ببرد، اما در عین حال به فناپذیری و بی‌ثباتی آنها اشاره می‌کند. او از ثروت، قدرت، عشق، و لذت‌های مادی سخن می‌گوید، اما در پایان به یادآوری می‌پردازد که همه این‌ها موقت هستند و در نهایت تنها حسرت و افسوس باقی می‌ماند.
رده سنی: 16+ این متن حاوی مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند فناپذیری دنیا و حسرت‌های ناشی از آن، نیاز به تجربه و بلوغ فکری بیشتری دارد.

قصیدهٔ شمارهٔ ۳۰ - نصیحت

ای دل به کام خویش جهان را تو دیده گیر
در وی هزار سال چو نوح آرمیده گیر

بستان و باغ ساخته و اندران بسی
ایوان و قصر سر به فلک بر کشیده گیر

هر گنچ و هر خزانه که شاهان نهاده‌اند
آن گنج و آن خزانه به چنگ آوریده گیر

با دوستان مشفق و یاران مهربان
بنشسته و شراب مروق کشیده گیر

هر بنده‌ای که هست به بلغار و هند و روم
آن بنده را به سیم و زر خود خریده گیر

هر ماهرو که هست در ایام روزگار
آن را به ناز در بر خود آرمیده گیر

هر نعمتی که هست به عالم تو خورده دان
هر لذتی که هست سراسر چشیده گیر

چون پادشاه عدل ابر تخت سلطنت
صد جامهٔ حریر به دولت دریده گیر

آواز رود و بربط و نای و سرود و چنگ
وین طنطنه که می‌شنوی هم شنیده گیر

چندین هزار اطلس و زربفت قیمتی
پوشیده در تنعم و آنگه دریده گیر

در آرزوی آب حیاتی تو هر زمان
مانند خضر گرد جهان در دویده گیر

تو هم‌چو عنکبوتی و حال جهان مگس
چون عنکبوت گرد مگس بر تنیده گیر

گیرم تو را که مال ز قارون فزون شود
عمرت به عمر نوح پیمبر رسیده گیر

روز پسین چه سود به جز آه و حسرتت
صد بار پشت دست به دندان گزیده گیر

سعدی تو نیز ازین قفس تنگنای دهر
روزی قفس بریده و مرغش پریده گیر
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: قصیده
تعداد ابیات: ۱۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:قصیدهٔ شمارهٔ ۲۹ - تغزل در ستایش شمس‌الدین محمد جوینی صاحب دیوان
گوهر بعدی:قصیدهٔ شمارهٔ ۳۱ - در وصف شیراز
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.