هوش مصنوعی: این شعر از حافظ است که به موضوعاتی مانند عشق، رنج، مستی، و فلسفه زندگی می‌پردازد. شاعر از تغییرات در جامعه، دوری از معشوق، و دردهای عشق سخن می‌گوید و با استفاده از استعاره‌های زیبا، احساسات خود را بیان می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد. همچنین، برخی از اشارات به مستی و رنج نیاز به درک بالاتری از زندگی دارد.

شمارهٔ ۵۸

از فرنگ آمده در شهر فراوان شده است
جرعه را دین عوض آرید می ارزان شده است

چشم بد دور چه خوش می تپم امشب که به روز
نفس سوخته در سینه پریشان شده است

در دلش جویی و در دیر و حرم نشناسی
تا چه رو داد که در زاویه پنهان شده است؟

لب گزد بیخود و با خود شکرآبی دارد
تا چه گفته ست که از گفته پشیمان شده است؟

داغم از مور و نظربازی شوقش به شکر
کش بود پویه بدان پای که مژگان شده است

گفتم البته ز من شاد به مردن گردی
گفت دشوار که مردن به تو آسان شده است

درد روغن به چراغ و کدر می به ایاغ
تا خود از شب چه به جا مانده که مهمان شده است؟

شاهد و می ز میان رفته و شادم به سخن
کشته ام بید در این باغ که ویران شده است

شهرتم گر به مثل مائده گردد بینی
که بر آن مائده خورشید نمکدان شده است

غالب آزرده سروشی ست که از مستی قرب
هم بدان وحی که آورده غزلخوان شده است
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.