هوش مصنوعی:
این شعر عرفانی و عاشقانه از مولانا یا شاعری با سبک مشابه است که از مفاهیمی مانند عشق، آتش درون، رنجهای عشقی، و مفاهیم عرفانی مانند صبر و رضا سخن میگوید. شاعر از آتش به عنوان نماد عشق و درد یاد میکند و تأکید دارد که این آتش هم در ظاهر و هم در باطن وجود دارد. همچنین، اشاراتی به مفاهیم شراب و میبه عنوان نمادهای عرفانی شده است.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر پیچیده باشد. همچنین، برخی اشارات به شراب و مینوشی به عنوان نمادهای عرفانی وجود دارد که نیاز به درک مناسب از ادبیات کهن فارسی دارد.
شمارهٔ ۷۰
سینه بگشودیم و خلقی دید کاینجا آتش ست
بعد از این گویند آتش را که گویا آتش ست
انتظار جوله ساقی کبابم می کند
می به ساغر آب حیوان و به مینا آتش ست
گریه ات در عشق از تأثیر دود آه ماست
اشک در چشم تو آب و در دل ما آتش ست
ای که می گویی تجلی گاه نازش دور نیست
صبر مشتی از خس و ذوق تماشا آتش ست
بی تکلف، در بلا بودن به از بیم بلاست
قعر دریا سلسبیل و روی دریا آتش ست
پرده از رخ برگرفت و بی محابا سوختیم
باده با دست آتش او را و ما را آتش ست
هم بدین نسبت ز شوخی در دلت جا کرده ایم
فاش گوییم از تو سنگست آنچه از ما آتش ست
گریه ای دارم که تا تحت الثری آبست و بس
ناله ای دارم که تا اوج ثریا آتش ست
پاک خور امروز و زنهار از پی فردا منه
در شریعت باده امروز آب و فردا آتش ست
راز بدخویان نهفتن برنتابد بیش از این
پرده دار سوز و ساز ماست هر جا آتش ست
گشته ام غالب طرف با مشرب عرفی که گفت
«روی دریا سلسبیل و قعر دریا آتش ست »
بعد از این گویند آتش را که گویا آتش ست
انتظار جوله ساقی کبابم می کند
می به ساغر آب حیوان و به مینا آتش ست
گریه ات در عشق از تأثیر دود آه ماست
اشک در چشم تو آب و در دل ما آتش ست
ای که می گویی تجلی گاه نازش دور نیست
صبر مشتی از خس و ذوق تماشا آتش ست
بی تکلف، در بلا بودن به از بیم بلاست
قعر دریا سلسبیل و روی دریا آتش ست
پرده از رخ برگرفت و بی محابا سوختیم
باده با دست آتش او را و ما را آتش ست
هم بدین نسبت ز شوخی در دلت جا کرده ایم
فاش گوییم از تو سنگست آنچه از ما آتش ست
گریه ای دارم که تا تحت الثری آبست و بس
ناله ای دارم که تا اوج ثریا آتش ست
پاک خور امروز و زنهار از پی فردا منه
در شریعت باده امروز آب و فردا آتش ست
راز بدخویان نهفتن برنتابد بیش از این
پرده دار سوز و ساز ماست هر جا آتش ست
گشته ام غالب طرف با مشرب عرفی که گفت
«روی دریا سلسبیل و قعر دریا آتش ست »
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.