هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که از تضادها و پارادوکس‌های زندگی و عشق سخن می‌گوید. شاعر از احساسات پیچیده، دردها و شادی‌های خود می‌گوید و از مفاهیمی مانند عشق، گمان، فرمانبرداری، فریب، و وجود انسان در جهان صحبت می‌کند. در نهایت، او به خواننده توصیه می‌کند که از ظواهر فراتر رود و حقیقت را ببیند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه زندگی نیاز دارد. همچنین، برخی از عبارات ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده یا نامفهوم باشد.

شمارهٔ ۹۷

دل بردن ازین شیوه عیانست و عیان نیست
دانی که مرا بر تو گمانست و گمان نیست

در عرض غمت پیکر اندیشه لالم
پا تا سرم انداز بیانست و بیان نیست

فرمان تو بر جان من و کار من از تو
بی پرده به هر پرده روانست و روان نیست

نازم به فریبی که دهی اهل نظر را
کز بوسه پیامی به دهانست و دهان نیست

داغیم ز گلشن که بهارست و بقا هیچ
شادیم به گلخن که خزانست و خزان نیست

سرمایه هر قطره که گم گشت به دریا
سودی است که مانا به زیانست و زیان نیست

در هر مژه و بر هم زدن این خلق جدیدست
نظاره سگالد که همانست و همان نیست

در شاخ بود موج گل از جوش بهاران
چون باده به مینا که نهانست و نهان نیست

ناکس ز تنومندی ظاهر نشود کس
چون سنگ سر ره که گرانست و گران نیست

پهلو بشکافید و ببینید دلم را
تا چند بگویم که چه سانست و چه سان نیست؟

غالب هله نظارگی خویش توان بود
زین پرده برون آ که چنانست و چنان نیست
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.