هوش مصنوعی:
این متن شعری عرفانی است که بر بینیازی از ظواهر و تعلقات دنیوی تأکید دارد. شاعر بیان میکند که با رسیدن به عشق حقیقی و وصل به معشوق، دیگر نیازی به انجام اعمال ظاهری و تشریفات نیست. او از وارستگی، فنا در معشوق و بیاعتنایی به دنیا سخن میگوید.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عرفانی و استفاده از استعارههای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، درک کامل این متن نیاز به آشنایی با ادبیات عرفانی فارسی دارد.
شمارهٔ ۱۰۷
نقشم گرفته دوست نمودن چه احتیاج؟
آیینه مرا به زدودن چه احتیاج؟
با پیرهن ز ناز فرو می رود به دل
بند قبای دوست گشودن چه احتیاج؟
چون می توان به رهگذر دوست خاک شد
بر خاک راه ناصیه سودن چه احتیاج؟
بنگر که شعله از نفسم بال می زند
دیگر ز من فسانه شنودن چه احتیاج؟
از خود به ذوق زمزمه ای می توان گذشت
چندین هزار پرده سرودن چه احتیاج؟
در دست دیگری ست سفید و سیاه ما
با روز و شب به عربده بودن چه احتیاج؟
تا لب گشوده ای مزه در دل دویده است
بوس لب ترا به ربودن چه احتیاج؟
بفگن در آتش و تب و تابم نظاره کن
غمنامه مرا به گشودن چه احتیاج؟
آن کن که در نگاه کسان محتشم شوی
بر خویش هم ز خویش فزودن چه احتیاج؟
خوابست وجه همت آواره بینشان
محو رخ ترا به غنودن چه احتیاج
تاب سموم فتنه گرانی ست غالبا
کشت امید را به درودن چه احتیاج؟
آیینه مرا به زدودن چه احتیاج؟
با پیرهن ز ناز فرو می رود به دل
بند قبای دوست گشودن چه احتیاج؟
چون می توان به رهگذر دوست خاک شد
بر خاک راه ناصیه سودن چه احتیاج؟
بنگر که شعله از نفسم بال می زند
دیگر ز من فسانه شنودن چه احتیاج؟
از خود به ذوق زمزمه ای می توان گذشت
چندین هزار پرده سرودن چه احتیاج؟
در دست دیگری ست سفید و سیاه ما
با روز و شب به عربده بودن چه احتیاج؟
تا لب گشوده ای مزه در دل دویده است
بوس لب ترا به ربودن چه احتیاج؟
بفگن در آتش و تب و تابم نظاره کن
غمنامه مرا به گشودن چه احتیاج؟
آن کن که در نگاه کسان محتشم شوی
بر خویش هم ز خویش فزودن چه احتیاج؟
خوابست وجه همت آواره بینشان
محو رخ ترا به غنودن چه احتیاج
تاب سموم فتنه گرانی ست غالبا
کشت امید را به درودن چه احتیاج؟
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.