هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساسات عمیق شاعر درباره تنهایی، گمگشتگی، و بیقراری روح است. شاعر از خاطرات، آرزوها، و دردهایش سخن می‌گوید و با تصاویری مانند خشک شدن شیشه و موج بیقراری، احساسات خود را به تصویر می‌کشد. او همچنان در جستجوی معناست و از آینده می‌هراسد، اما امیدواری به رویش لاله‌های بی‌داغ در صحرای زندگی دارد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عمیق عرفانی و احساسی است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است. همچنین، برخی از مفاهیم مانند مرگ، بیقراری روح، و ترس از آینده ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد.

شمارهٔ ۲۰۲

با همه گمگشتگی خالی بود جایم هنوز
گاه گاهی در خیال خویش می آیم هنوز

تا سر خار کدامین دشت در جان می خلد
کز هجوم شوق می خارد کف پایم هنوز

خشک شد چندان که می جزو بدن شد شیشه را
همچنان گویی در انگورست صهبایم هنوز

بعد مردن مشت خاکم در نورد صرصرست
بی قراری می زند موج از سراپایم هنوز

تازه دور افتاده طرف بساط عشرتم
می توان افشرد می از لای پالایم هنوز

چشمم از جوش نگه خون گشت و از مژگان چید
همچنان در حلقه دام تماشایم هنوز

صد قیامت در نورد هر نفس خون گشته است
من ز خامی در فشار بیم فردایم هنوز

تا کجا یارب فرو شست اشک من ظلمت ز خاک
لاله بی داغ از زمین روید به صحرایم هنوز

با تغافل بر نیامد طاقتم لیک از هوس
در تمنای نگاه بی محابایم هنوز

همرهان در منزل آرامیده و غالب ز ضعف
پا برون نارفته از نقش کف پایم هنوز
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۰۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۰۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.