هوش مصنوعی: این شعر از غالباً به موضوعاتی مانند عشق، رنج، تنهایی، وحدت در اختلاف، و مرگ اشاره دارد. شاعر از جمع شدن افراد مختلف بر سر انکار او سخن می‌گوید و از دردهای عاطفی و روحی خود می‌نالد. همچنین، تصاویری از جمع‌شدن افراد برای شیون و سوگواری، وحدت در عین اختلاف، و تجربه‌های عرفانی و عاشقانه ارائه می‌شود.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، اشاره به مرگ و رنج‌های عاطفی ممکن است برای سنین پایین‌تر سنگین باشد.

شمارهٔ ۲۲۵

شادم که بر انکار من شیخ و برهمن گشته جمع
کز اختلاف کفر و دین خود خاطر من گشته جمع

مقتول خویشان خودم جویید خونریز مرا
زینان که بر نعش منند از بهر شیون گشته جمع

در گریه تا رفتم ز خود اندوهم از سر تازه شد
بر هیئت دل لخت دل بازم به دامن گشته جمع

رقصم به ذوق روی او چون بینم اندر کوی او
هم رفته نفت و بوریا هم سنگ و آهن گشته جمع

ای آن که بر خاک درش تنهای بی جان دیده ای
بر گوشه بامش نگر جانهای بی تن گشته جمع

نازم ادای پرفنش کز کشتگان در مخزنش
کنجی ز مغفر گشته پر گنجی ز جوشن گشته جمع

خطش به تاراج دلم کار تبسم می کند
بر برق چشمک می زنم مورم به خرمن گشته جمع

ای عاشق بیچاره را در کوه و صحرا داده سر
فوجی ز خویشانش نگر در کوی و برزن گشته جمع

هی هی چه خوش باشد بدی آتش به پیش و مرغ و می
از بذله سنجان چند کس در یک نشیمن گشته جمع

صبح ست و گوناگون اثر غالب چه خسبی بی خبر
نیکان به مسجد رفته در رندان به گلشن گشته جمع
وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۲۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۲۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.