هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و عرفانی از غزلهای حافظ است که در آن شاعر از عشق، شوق، رنجهای عاشقی و جستجوی معنویت سخن میگوید. با استفاده از استعارههایی مانند می و جام عقیق، ابریق، و راه کعبه، احساسات عمیق و تضادهای درونی عاشق را به تصویر میکشد.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کهن فارسی دارد. همچنین، برخی از استعارهها و اصطلاحات ممکن است برای مخاطبان جوانتر پیچیده باشد.
شمارهٔ ۲۳۲
به گونه می نپذیرد ز همدگر تفریق
تجلی تو به دل همچو می به جام عقیق
به راه شوق بر آن آب خون همی گریم
که قطره قطره چو ابرم چکیده از ابریق
به جز دمی نکند خسته ام چو سنگ در آب
هجوم ریزش غمهای سخت و قلب رقیق
به هیچ پایه نگشت اضطرار ما زایل
بود ستاره عاشق در اوج دست غریق
بهانه جوست کرم زانکه در گزارش کار
نبوده حسن عمل بی علاقه توفیق
مرا که ذره لقب داده ای همی رقصم
که نسبتی به زبان تو کرده ام تحقیق
حدیث تشنگی لب به پیر ره گفتم
ز پاره جگرم در دهن نهاد عقیق
به راه کعبه هلاکم نمی کنی باور
تو ای که بیهده باز آمدی ز بیت عتیق
ندیده ای به بیابان به زیر خاربنی
شکسته مشربه آب و پاره ای ز سویق
ترا به پهلوی میخانه جا دهم غالب
به شرط آن که قناعت کنی به بوی رحیق
تجلی تو به دل همچو می به جام عقیق
به راه شوق بر آن آب خون همی گریم
که قطره قطره چو ابرم چکیده از ابریق
به جز دمی نکند خسته ام چو سنگ در آب
هجوم ریزش غمهای سخت و قلب رقیق
به هیچ پایه نگشت اضطرار ما زایل
بود ستاره عاشق در اوج دست غریق
بهانه جوست کرم زانکه در گزارش کار
نبوده حسن عمل بی علاقه توفیق
مرا که ذره لقب داده ای همی رقصم
که نسبتی به زبان تو کرده ام تحقیق
حدیث تشنگی لب به پیر ره گفتم
ز پاره جگرم در دهن نهاد عقیق
به راه کعبه هلاکم نمی کنی باور
تو ای که بیهده باز آمدی ز بیت عتیق
ندیده ای به بیابان به زیر خاربنی
شکسته مشربه آب و پاره ای ز سویق
ترا به پهلوی میخانه جا دهم غالب
به شرط آن که قناعت کنی به بوی رحیق
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۳۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۳۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.