۱۴۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۵۶

خود را همی به نقش طرازی علم کنم
تا با تو خوش نشینم و نظاره هم کنم

خواهی فراغ خویش بیفزای بر ستم
تا در عوض همان قدر از شکوه کم کنم

قاتل بهانه جوی و دعا بی اثر بیا
کز گریه آبگیری تیغ ستم کنم

طفل ست و تندخوی ببینم چه می کند؟
رامم ولی به عربده دانسته رم کنم

گردون وبال گردن من ساخت مدتی ست
کو دست تا به گردن دلدار خم کنم؟

یارب به شهوت و غضبم اختیار بخش
چندان که دفع لذت و جذب الم کنم

تا دخل من به عشق فزون تر بود ز خرج
خواهم که از تو بیش کشم ناز و کم کنم

غلتد دمم به مشک ز فیض هوای زلف
قانون فن غالیه سایی رقم کنم

خشکست کشت شیوه تحریر رفتگان
سیرابش از نم رگ ابر قلم کنم

غالب به اختیار سیاحت ز من مخواه
کو فتنه ای که سیر بلاد عجم کنم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۵۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۵۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.