۱۴۹ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۷۴

بس که بپیچد به خویش جاده ز گمراهیم
ره به درازی دهد عشوه کوتاهیم

شعله چکد غم کرا گل شکفد مزد کو
شمع شبستانیم باد سحرگاهیم

جور بتان دلکش ست محو بداندیشیم
پند کسان آتش ست داغ نکو خواهیم

گوشه ویرانه را آفت هر روزه ام
منزل جانانه را فتنه ناگاهیم

دور فتادم ز یار ماهی بی دجله ام
نیست دلم در کنار دجله بی ماهیم

بنده دیوانه ام مخطی و ساهی خوشم
حکم ترا مخطیم قهر ترا ساهیم

آن تن چون سیم خام وان همه انگیز تن
تا چه فراهم شده ست اجرت جانکاهیم

از صف طفلان و سنگ ره شده بر خلق تنگ
زود ز کو نگذرد کوکبه شاهیم

جذب تو باید قوی کان ببرد باک نیست
گر نتواند رسید بخت به همراهیم

غالب نام آورم نام و نشانم مپرس
هم اسداللهم و هم اسداللهیم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۷۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۷۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.