۲۱۱ بار خوانده شده

بخش ۳۳۴ - کشته شدن تور به دست منوچهر

به دریا نمودند هر دو درنگ
چنین تا در آمد منوچهر تنگ

خروش آمد از هر دو لشکر به کین
بتوفید از آواز گردان زمین

دو لشکر خروشان بدان دشت خون
همانا بود که از ستاره فزون

چهل روزشان رزم پیوسته بود
در و دشت پر کشته و خسته بود

منوچهر و تور اندر آن تیره گرد
بهم باز خوردند روز نبرد

به گردن برآورد گرز نیا
بزد بر سر تورِ پُر کیمیا

تن پیلوارش درآمد به خاک
سر و مغفر و جوشنش گشته چاک

دل سلم ز اندوهش آزرده شد
غریوان بسوی سراپرده شد

همه شب همی با سران رای زد
سرانگشت تشویر بر پای زد

که بر گردد از رزم و گیرد گریز
مگر جان رهاند ز شمشیر تیز
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۳۳۳ - یاوری خواستن تور و سلم از کوش
گوهر بعدی:بخش ۳۳۵ - آمدن کوش و سپاهش
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.