هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عارفانه به توصیف معشوق و زیبایی‌های او می‌پردازد. شاعر با استفاده از تصاویر شاعرانه مانند سرو، تیر مژگان، آب حیات، و گلزار، زیبایی‌های جسمانی و روحانی معشوق را ستایش می‌کند. همچنین، به مفاهیمی مانند عشق، فتنه، و قربانی شدن در راه عشق اشاره دارد.
رده سنی: 16+ متن شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و عارفانه است که ممکن است برای مخاطبان زیر 16 سال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و تشبیهات به سطحی از بلوغ فکری نیاز دارند.

شمارهٔ ۳۹۱

من و آن قامت شوخی که در هنگام جولانش
نشاند سرو را در خاک، اول تیر مژگانش

به هنگام تبسم معجزانگیز است آن لب ها
که گویا می چکد آب حیات از لعل خندانش

چه بی رحم است چشم فتنه انگیز کماندارش
که خون خشم می جوشد چو دل از نیش پیکانش

بسان [جسم] آخر روح او هم خاک خواهد شد
که از تن پروری ها استراحت می کند جانش

چه گلزاری است حسن او که هر شب در نگهبانی
برون برگ گل و چشم است شبنم در گلستانش

چه گنجانش که یوسف را دهم نسبت به آن بدخو
زند سرپنجه ها با دست بیضا خاک دامانش

غزالان کرده اند امروز ترک خوش نگاهی را
هنوز از خواب واناگشته چشم سرمه افشانش

صفای خاطر او را چو گل منکر که می گردد
دل پاکش نمایان است از چاک گریبانش

که را صبری که جان آید به لب و آن گه شود قربان
سعیدا می شوم من پیشتر از روح قربانش
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۹۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۹۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.