هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و عرفانی از یوسف و زیباییهای او سخن میگوید. شاعر با استفاده از تصاویر زیبا و استعارههای عمیق، احساسات خود را نسبت به معشوق بیان میکند. او از چاه زنخدان، خم زلف پریشان، و دیگر عناصر برای توصیف زیباییهای معشوق استفاده میکند و در نهایت به عشق و دلباختگی خود اشاره میکند.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مضامین عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسنوسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از استعارهها و مفاهیم عمیق موجود در شعر نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه برای درک کامل دارند.
شمارهٔ ۴۶۴
یوسف از حلقه به گوشان تو دیدم گفتم
آنچه در چاه زنخدان تو دیدم گفتم
کفر را باعث جمعیت ایمان در خواب
چون خم زلف پریشان تو دیدم گفتم
با صبا عزم سفر تا سر کویش دارم
هر که از خانه به دوشان تو دیدم گفتم
نیست لایق که نشینی تو به چشم همه خلق
آنچه در مرتبه [و] شأن تو دیدم گفتم
نسبتی نیست شکر را به لب شیرینش
[طوطیی] در شکرستان تو دیدم گفتم
از کمند تو رها یافته در عالم نیست
آسمان را ز اسیران تو دیدم گفتم
دل خون بستهٔ من نیشتری می خواهد
از دل خویش به مژگان تو دیدم گفتم
در کتاب دل صدپاره سعیدا امروز
غزل لایق دیوان تو دیدم گفتم
آنچه در چاه زنخدان تو دیدم گفتم
کفر را باعث جمعیت ایمان در خواب
چون خم زلف پریشان تو دیدم گفتم
با صبا عزم سفر تا سر کویش دارم
هر که از خانه به دوشان تو دیدم گفتم
نیست لایق که نشینی تو به چشم همه خلق
آنچه در مرتبه [و] شأن تو دیدم گفتم
نسبتی نیست شکر را به لب شیرینش
[طوطیی] در شکرستان تو دیدم گفتم
از کمند تو رها یافته در عالم نیست
آسمان را ز اسیران تو دیدم گفتم
دل خون بستهٔ من نیشتری می خواهد
از دل خویش به مژگان تو دیدم گفتم
در کتاب دل صدپاره سعیدا امروز
غزل لایق دیوان تو دیدم گفتم
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۶۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۶۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.