هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که در آن شاعر از عشق، فراق، رنج‌های عشقی و مفاهیمی مانند تقدیر، جفا و نیک‌و‌بد سخن می‌گوید. او از درد دوری معشوق و ناامیدی از رحمت می‌نالد و در عین حال، به مفاهیم عمیق‌تری مانند وحدت و حقیقت وجودی نیز اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی بیشتری نیاز دارد. همچنین، برخی از واژه‌ها و عبارات ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین یا نامفهوم باشد.

شمارهٔ ۵۶۴

دلم ربوده بت ماهری به عیاری
که گوی بازی او چرخ شد به مکاری

به هر سری که ز مغز غرور دید نمی
فلک ز غیرت آن ذات کرد عصاری

ز ضعف گرچه تنم خشک کرد روغن خویش
نمی کشم چو کمان تاب منت یاری

به یاد روی تو گل در چمن پریشان است
ز هجر چشم تو نرگس کشیده بیماری

کجا نگاه به تقدیر می کند تیرش
کسی که یاد دهد با قضا کمانداری

نمی کشم دگر از پای خار راه تو را
ز بس کشیده ام از دست دوریت [خواری]

ز چارسوی محبت کسی برد سودی
که سیم اشک کند صرف قلب بازاری

مدام دل به تماشای روی دلداری است
که یوسفش به هوس می کند خریداری

اگر چه مظهر نیک و بد زمانه منم
ولی حقیقتم از خیر و شر بود عاری

کسی به وجه حسن می شود حسن هرگز
مقام جعفریت کی رسد به طیاری؟

خزینهٔ دل خود صرف آب و گل کردم
خراب کرده ام این خانه را به معماری

نهال عمر تو شد خشک و تخم حسرت سبز
تو سنگدل به غم آب و نان گرفتاری

اگر ز غیر کنی دل به زور بازوی عشق
چه چشمه ها که از این کوه می شود جاری

شراب غفلت کثرت تو را اثر نکند
ز رمز نشئهٔ وحدت اگر خبر داری

بیا و بهتر از این شیوهٔ جفا انگیز
تو را که داده خدا قوت ستمکاری

به غیر جور و جفا از تو هیچ لایق نیست
که بهترین هنرهاست مردم آزاری

ز بد به هیچ طریقی امید رحمت نیست
که مزرعی نشود سبز جز نکوکاری

حجاب دیدن جان می شود نظارهٔ تن
بپوش دیده سعیدا اگر نظر داری
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۶۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۶۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.