هوش مصنوعی:
این متن شعری است که از ناامیدی، عشق نافرجام، و تسلیم در برابر سرنوشت سخن میگوید. شاعر از بیوفایی دنیا و مردم آن شکایت دارد و به عشق بیپاسخ خود اشاره میکند. در نهایت، به دنبال تسلی در می و شعر است و از حافظ به عنوان مراد خود یاد میکند.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه، ناامیدی و تسلیم در برابر سرنوشت، و اشاره به مصرف می (که ممکن است برای مخاطبان جوانتر نامناسب باشد) از دلایل این ردهبندی هستند.
شمارهٔ ۵۷۳
ز بس این تن پرستان کرده خم گردن به آسانی
ز جا برخاستن گردیده مشکل از گران جانی
مبر امید خود را نزد ابنای زمان ای دل
که موج بحر نومیدی است ز ایشان چین پیشانی
به هر تار سر زلف تو بستم دل ندانستم
که آخر نیست یک مو حاصل از این جز پریشانی
ز فرمان تو بیرون می رود در آستین دستت
مکش منت ز دوش خویش و تن در ده به فرمانی
دل سنگین او از گریهٔ من نرم خواهد شد
که از آه تر من سبز شد یاقوت رمانی
«بده ساقی می باقی که در جنت نخواهی یافت»
شبی با این قضا بزم چنین من در غزلخوانی
سعیدا سال ها جان کند تا امشب به کام دل
مرید حافظ شیراز شد از خویش پنهانی
ز جا برخاستن گردیده مشکل از گران جانی
مبر امید خود را نزد ابنای زمان ای دل
که موج بحر نومیدی است ز ایشان چین پیشانی
به هر تار سر زلف تو بستم دل ندانستم
که آخر نیست یک مو حاصل از این جز پریشانی
ز فرمان تو بیرون می رود در آستین دستت
مکش منت ز دوش خویش و تن در ده به فرمانی
دل سنگین او از گریهٔ من نرم خواهد شد
که از آه تر من سبز شد یاقوت رمانی
«بده ساقی می باقی که در جنت نخواهی یافت»
شبی با این قضا بزم چنین من در غزلخوانی
سعیدا سال ها جان کند تا امشب به کام دل
مرید حافظ شیراز شد از خویش پنهانی
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۷۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۷۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.