۱۸۷ بار خوانده شده

صفت بیستم - دوست داشتن مدح و ثنا، و کراهت بدنامی

یعنی: هر که طالب آن باشد که مدح او کنند و خوش آمد او گویند، و متنفر باشد از اینکه: بدگویی او کنند و این صفت، نتیجه حب جاه است و از مهلکات عظیمه است، زیرا هر کس که دوست دارد مدح او کنند و می ترسد از مذمت، پیوسته طالب رضای مردم است و گفتار و کردار خود را بر وفق خواهش ایشان به عمل می آورد و به امید آنکه مدح او گویند و از ترس آنکه مذمت او کنند مطلقا ملاحظه رضای خالق را منظور نمی دارد.
پس بسا باشد که واجبات را ترک نماید و محرمات را مرتکب گردد و در امر به معروف و نهی از منکر مسامحه نماید و از حق و انصاف تعدی کند و شکی نیست که: جمیع اینها باعث هلاکت است و به این سبب است که: اخبار بسیار در مذمت این صفت رسیده است.
سید عالم صلی الله علیه و آله و سلم فرمود که: «این است و جز این نیست که مردمان هلاک شدند به واسطه متابعت هوا و هوس و دوستی مدح و ثنا» و روزی مردی مدح دیگری را در خدمت آن حضرت کرد آن حضرت فرمود که: «اگر آن کسی را که مدح کردی حاضر می بود و به مدح تو راضی می بود و به این حالت می مرد، داخل آتش جهنم می شد» و فرمود که: «هرگاه ببینید کسانی را که مدح مردم را در حضور ایشان می کنند خاک بر صورت ایشان بیفشانید» و نیز از آن حضرت مروی است که: «وای بر روزه دار، و وای بر شب زنده دار، و وای بر پشمینه پوش، مگر کسی که دامن نفس خود را از دنیا برچیده باشد و دشمن داشته باشد که مدح او گویند و دوست داشته باشد مذمت خود را» و از برای صاحب این صفت چند مرتبه است:
اول آنکه: طالب مدح و آوازه بوده باشد، به حیثیتی که به هر نوع ممکن شود در صدد حصول آن برآید حتی به ریا کردن در عبادات، و ارتکاب محرماتی که باعث دست آوردن دل مردم باشد و این شخص از اهل شقاوت، و غریق دریای هلاکت است.
دوم آنکه: طالب مدح و ثنا باشد و او را از خوش آمدگویی خوش آید، و لیکن نه به حدی که در تحصیل آن متوسل به محرمات شود، بلکه همین قدر به واسطه امور مباحه، هر قدر که حاصل شود به آن اکتفا کند و چنین شخصی اگر چه هنوز به هلاکت نرسیده اما در حدود هلاکت است، چون کسی که طالب دست آوردن دل مردم باشد ضبط خود را نمودن در جمیع افعال و اقوال به نحوی که به معصیتی نیفتد در غایت اشکال است.
سوم آنکه: طالب مدح و ثنا نباشد و سعی در حصول آن نکند اما اگر کسی مدح او گوید شاد گردد و او را نشاطی حاصل شود و این مرتبه اگر چه نقصان است و لیکن بر آن، گناهی مترتب نیست.
همچنان که مروی است که: «شخصی به خدمت حضرت امام محمد باقر علیه السلام عرض کرد که: مردی عمل خیری می کند اگر کسی او را در آن عمل ببیند او شاد می شود حضرت فرمود: باکی نیست، هیچ احدی نیست که نخواهد خدا عمل خیر او را ظاهر کند لیکن به شرط اینکه آن عمل را از برای این نکرده باشد».
چهارم آنکه: سعی در حصول مدح نکند ولی چون کسی مدح او را کند به نشاط آید، و لیکن از این نشاط و سرور، دلگیر باشد و طالب آن باشد که خود را به مرتبه ای برساند که از مدح و ثنا شاد نگردد و این شخص در مقام مجاهده است.
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:فصل - شرافت گمنامی و بی اعتباری در نظر مردم
گوهر بعدی:اسباب مدح و خوش آمدگویی
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.