۳۲۸ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۲۰۴

پشت بر روی جهان خواهیم کرد
قبله روی دلستان خواهیم کرد

سود ما سودایی عشقت بس است
گرچه دین و دل زیان خواهیم کرد

خاصه عشقش را که سلطان دل است
مرکبی از خون روان خواهیم کرد

دل اگر خون شد ز عشقش باک نیست
کاین چنین کاری به جان خواهیم کرد

گر در اول روز خون کردیم دل
روز آخر جان فشان خواهیم کرد

ذره ذره در ره سودای تو
پایه های نردبان خواهیم کرد

چون به یک یک پایه بر خواهیم رفت
پایه‌ای زین دو جهان خواهیم کرد

تا کسی چشمی زند بر هم به حکم
ما دو عالم در میان خواهیم کرد

آن روش کز هرچه گویم برتر است
برتر از هفت آسمان خواهیم کرد

وآن سفر کافلاک هرگز آن نکرد
ما کنون در یک زمان خواهیم کرد

گر کند چرخ فلک صد قرن سیر
ما به یک دم بیش از آن خواهیم کرد

پس به یک ذره و یک یک وجود
خویشتن را امتحان خواهیم کرد

سر ز یک یک ذره بر خواهیم تافت
وز همه عالم کران خواهیم کرد

شبنمی بی‌پا و سر خواهیم شد
قصد بحر جاودان خواهیم کرد

تا ابد چندان که ره خواهیم رفت
منزل اول نشان خواهیم کرد

نیست از پیشان ره کس را خبر
پس خبر از کاروان خواهیم کرد

کس جواب ما نخواهد داد باز
گرچه بسیاری فغان خواهیم کرد

گر بسی معشوق را خواهیم جست
هم وجود خود عیان خواهیم کرد

ور شود مویی ز معشوق آشکار
ما همه خود را نهان خواهیم کرد

چون فرید اینجا دو عالم محو شد
پس چگونه ره بیان خواهیم کرد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۰۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۰۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.