هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی، با استفاده از تصاویر و استعاره‌های زیبا، به توصیف عشق و جمال معشوق می‌پردازد. شاعر از زیبایی‌های ظاهری و باطنی معشوق سخن می‌گوید و تأثیرات عمیق این عشق را بر روح و روان خود بیان می‌کند. همچنین، در برخی ابیات به مفاهیم عرفانی مانند فنا و عشق الهی اشاره شده است.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تصاویر پیچیده ممکن است برای خوانندگان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۲۱۵

لوح چو سیمت خطی چو قیر بر آورد
تا دلم از خط تو نفیر بر آورد

لعل تو می‌خورد خون سوختهٔ من
تا خطت آن خون کنون ز شیر بر آورد

گرچه دلم در کشید روی چه مقصود
خط تو چون مویش از خمیر بر آورد

چشم تو یارب ز هر که روی تو خواهد
آنچه هلاکت به زخم تیر بر آورد

دشمن آیینه‌ام اگرچه بود راست
کو به دروغی تو را نظیر بر آورد

در صفتت رفت و روب کرد بسی دل
لاجرم آن گرد از ضمیر بر آورد

تا که سر رزمهٔ جمال گشادی
رشک دمار از مه منیر بر آورد

اطلس روی تو عکس بر فلک انداخت
چهرهٔ خورشید چون ز زیر برآورد

صبح رخت تا ز جیب حسن برآمد
تا به ابد پای شب ز قیر بر آورد

عقل مگر سر کشید از سر زلفت
سر به فسون‌های دلپذیر بر آورد

زلف تو خود عقل را ببست به مویی
گرد همه عالمش اسیر بر آورد

عقل بسی گرد وصف لعل تو می‌گشت
تا که سخن‌های جای‌گیر بر آورد

بخت جوان لب تو در دهنش کرد
هر نفسی را که عقل پیر بر آورد

بی لب تو دل نداشت صبر زمانی
جان به لب از حلق ناگزیر بر آورد

چون ننوازی مرا چو چنگ که عطار
هر نفسی ناله‌ای چو زیر بر آورد
وزن: مفتعلن فاعلات مفتعلن فع (منسرح مثمن مطوی منحور)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۱۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۱۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.