هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق و دلدادگی خود به معشوق می‌گوید و از جفاهای او شکایت می‌کند. او بیان می‌کند که چگونه عاشقانه به معشوق دل بسته و از دیگران روی گردانده است، اما اکنون از جفای معشوق رنج می‌برد. شاعر همچنین به زیبایی و تأثیر معشوق اشاره می‌کند و آرزو می‌کند که مانند لب سرخ و موهای سیاه معشوق باشد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل موضوعات عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال نامناسب باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند جفا و شکایت ممکن است نیاز به درک عاطفی بالاتری داشته باشد.

شمارهٔ ۸۹

چسان سراغ تو گیرم ز خلق من که برایت
شدم هلاک وز غیرت نخواستم ز خدایت

به من ز ترک جفایت کنون که بر سر رحمی
همان رسد که در آغاز عاشقی ز جفایت

مرا چه سود که کاهد جدا ز لعل توام جان
که جان به جسم فزاید زلعل روح فزایت

زوال حسن تو خواهیم یا وفای تو اما
تو آن کسی که نه نفرین اثر کند نه دعایت

خوش آنکه همچو لب سرخ و گیسوان سیاهت
مئی کشیده ز دستت سری نهاده بپایت
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن (مجتث مثمن مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.