هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق نافرجام، رنج هجران و ناامیدی از وصال معشوق سخن می‌گوید. او با بیان احساسات عمیق خود، از شکست در راه عشق و تلاش‌های بی‌ثمرش می‌نالد. در پایان، با حضور در میکده و امید به تسلی بخشیدن پیر خرابات، به دنبال آرامش می‌گردد.
رده سنی: 16+ متن حاوی مفاهیم عاطفی عمیق، ناامیدی و اندوه ناشی از عشق نافرجام است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، اشاره به مفاهیمی مانند میکده و پیر خرابات نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۲۶۹

دل شد از دست و به راه طلبش آنچه دویدم
غیر ناکامی و رنج و غم و اندوه ندیدم

رشته ی مهر و وفا را چو گسست آن بت زیبا
نبود جای ملامت که دل از عمر بریدم

هر چه آن دوست بسوزاندم از آتش هجران
هیچگه در ره وصلش نشود قطع امیدم

بر در میکده از راه خلوص آمدم اکنون
به امیدی که دهد پیر خرابات نبیدم

سالها در ره مقصود زدم گام ولیکن
لحظه ی ئی نو گلی از گلشن آمال نچیدم

من (سحابم) که نشستم به امیدی که بناگه
پیکی از جانب دلبر دهد از وصل نویدم
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلاتن (رمل مثمن مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۶۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۷۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.