هوش مصنوعی:
این متن شعری عرفانی است که از زبان یک عاشق بیان میشود. او از جدایی از معشوق و درد عشق میگوید و در نهایت به وصال و رسیدن به مقصود میرسد. شعر با مفاهیمی مانند عشق، فنا، وصال، و عرفان سر و کار دارد و از نمادهایی مانند خرابات، محراب، و معراج استفاده میکند.
رده سنی:
16+
این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از نمادها و اصطلاحات خاص عرفانی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کلاسیک فارسی دارد.
غزل شمارهٔ ۲۷۷
دی پیر من از کوی خرابات برآمد
وز دلشدگان نعرهٔ هیهات برآمد
شوریده به محراب فنا سر به برافکند
سرمست به معراج مناجات برآمد
چون دردی جانان به ره سینه فرو ریخت
از مشرق جان صبح تحیات برآمد
چون دوست نقاب از رخ پر نور برانداخت
با دوست فرو شد به مقامات برآمد
آن دیده کزان دیده توان دید جمالش
آن دیده پدید آمد و حاجات برآمد
مقصود به حاصل شد و مطلوب به تعین
محبوب قرین گشت و مهمات برآمد
بد باز جهان بود بدان کوی فروشد
واقبال بدان بود که شهمات برآمد
دین داشت و کرامات و به یک جرعه می عشق
بیخود شد و از دین و کرامات برآمد
عطار بدین کوی سراسیمه همی گشت
تا نفی شد و از ره اثبات برآمد
وز دلشدگان نعرهٔ هیهات برآمد
شوریده به محراب فنا سر به برافکند
سرمست به معراج مناجات برآمد
چون دردی جانان به ره سینه فرو ریخت
از مشرق جان صبح تحیات برآمد
چون دوست نقاب از رخ پر نور برانداخت
با دوست فرو شد به مقامات برآمد
آن دیده کزان دیده توان دید جمالش
آن دیده پدید آمد و حاجات برآمد
مقصود به حاصل شد و مطلوب به تعین
محبوب قرین گشت و مهمات برآمد
بد باز جهان بود بدان کوی فروشد
واقبال بدان بود که شهمات برآمد
دین داشت و کرامات و به یک جرعه می عشق
بیخود شد و از دین و کرامات برآمد
عطار بدین کوی سراسیمه همی گشت
تا نفی شد و از ره اثبات برآمد
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۷۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۷۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.