۲۴۵ بار خوانده شده

شمارهٔ ۵

صبحدمان از می گل بوی مست
همچو نسیم سحر از جا بجست

خواب نهان، در سر شهلای شوخ
تاب عیان، در سر مرغول شست

خانه بهم بر زده چون عهد ترک
زلف بهم درشده چون غول مست

ساقی آزاده، ستاده به پای
باقی دوشین می نوشین به دست

راه حزین می زد و آوای نرم
چنگ ارم در بر و آهنگ پست

در شرر ساغر و زنّاروار
چشم من از صورت او بت پرست

گفت: که بر دست و لب من به نقد
بوسه شش داری و باده سه شست

با زر، ساقی بستد جام می
تا دل من سوخته برهم نشست

تا به دو لب هست کنیم آنچه نیست
تا به دو می نیست کنیم آنچه هست

پرده در این باب نباید درید
توبه در این راه، نباید شکست

تیغ بر آهیخت و لیکن نزد
تیر بیانداخت و لیکن نخست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.