۲۲۵ بار خوانده شده
مه رخم، سرو قامت افتاده ست
راستی را، قیامت افتاده ست
جای شکرانه هست کز رخ او
حسن بر مه، غرامت افتاده ست
لشکر صبر را ز تیر مژه
صف شکستن علامت افتاده ست
مرغ او نیست مرد عافیتی
کش نظر بر سلامت افتاده ست
لذت روز وصلش آن کس راست
که شبی با ملامت افتاده ست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
راستی را، قیامت افتاده ست
جای شکرانه هست کز رخ او
حسن بر مه، غرامت افتاده ست
لشکر صبر را ز تیر مژه
صف شکستن علامت افتاده ست
مرغ او نیست مرد عافیتی
کش نظر بر سلامت افتاده ست
لذت روز وصلش آن کس راست
که شبی با ملامت افتاده ست
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.