هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه بیانگر عشق عمیق و بیپایان شاعر به معشوق است. شاعر از عشق بیحد و حصر خود میگوید که حتی محتشمان و دلیران نیز تاب تحمل آن را ندارند. او از معشوق میخواهد که زودتر بازگردد، چرا که بلا و مصیبتهای ناشی از فراق، او را خمیده و درمانده کرده است. شاعر همچنین از بیعدالتی و بیداد معشوق شکایت میکند و میگوید که حتی اگر کسی مانند معشوق به او ستم کند، باز هم تحمل میکند. در نهایت، شاعر به تنهایی و بیپناهی خود اشاره میکند و میگوید که در برابر معشوق، حتی حرفی برای گفتن ندارد.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و استفاده از استعارهها و کنایههای پیچیده است که درک آنها برای مخاطبان جوانتر ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از ابیات حاوی احساسات شدید و درد عشق هستند که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسنوسال نامناسب باشد.
شمارهٔ ۶۴
هر محتشمی پایه عشق تو ندارد
هر پر جگری تاب عتاب تو نیارد
زودآ، که شود درخم چوگان بلاگوی
آن سر که سرش ناخن سودای تو یارد
در باغ امل عشق تو پاداش اجل شد
هرکس در ودهرچه در آنجا که بگارد
بیداد کنی بر من و بیکبار نپرسی
زان کاو چو تو، بیداد کنی بر تو گمارد
یکتا شده ام پشت الف وار و لیکن
پیش تو چه گویم که الف هیچ ندارد
گر زانکه کران بشمری این پایه نگوئی
تا عشق تو مارا ز بزرگان بشمارد
او را چه زیان دارد اگر نقش اثیری
از سنگ فرو ریزد و بر آب نگارد
هر پر جگری تاب عتاب تو نیارد
زودآ، که شود درخم چوگان بلاگوی
آن سر که سرش ناخن سودای تو یارد
در باغ امل عشق تو پاداش اجل شد
هرکس در ودهرچه در آنجا که بگارد
بیداد کنی بر من و بیکبار نپرسی
زان کاو چو تو، بیداد کنی بر تو گمارد
یکتا شده ام پشت الف وار و لیکن
پیش تو چه گویم که الف هیچ ندارد
گر زانکه کران بشمری این پایه نگوئی
تا عشق تو مارا ز بزرگان بشمارد
او را چه زیان دارد اگر نقش اثیری
از سنگ فرو ریزد و بر آب نگارد
وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۴
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.