۱۷۳ بار خوانده شده

شمارهٔ ۷۵

یارستم پیشه باز، دست جفا می برد
و ز همه یاران سخن، دست بمامی برد

رنگ جفا، راست کرد طره اوتاجهان
وای دماغی کزو بوی وفا می برد

گفت که سر کم ندید از درما عاشقان
نیک بدان کاین سخن سربکجا می برد

نایب زلفین اوست، شحنه مژگان او
هرکه در این روزگار نام جفا می برد

راه فرو بسته ام، بر گذر راه از آنک
قصه بیداد او سوی سما می برد

چند تظلم کنی ای دل رعنا که هست
هرچه اثیرت کنون درد و عنا می برد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.